گام به گام با پیشینه و اندیشه دفاع از حقوق حیوانات (بخش اول)
آنچه یک "حامی" باید بداند
بخش اول
حقوق حیوانات در وهلۀ اول مبتنی بر اندیشهای است که همه و یا حداَقَلّ برخی از حیوانات (و یا به عبارت دیگر جاندارانِ غیر از انسان) را اولا دارای حق حیات و زندگی و تمام ملزومات آن و ثانیا یک رشته حقوق پایهای و از همه مهمتر "حقِ رنج نبردن" میداند و بر این باور است که انسان تافتۀ جدا بافتهای در جهان نیست و حق پایمالکردن حقوق دیگران را ندارد. به همین خاطر اندیشۀ حمایت از حقوق حیوانات در ارتباط مستقیم و مستحکم با دفاع از محیط زیست قرار دارد.
مباحث مربوط به حقوق حیوانات را از همان اعصار باستان میتوان ردیابی کرد اما نخستین قانونگذاری در حمایت از حیوانات به سال 1635 و کشور ایرلند بر میگردد. جالب است که کشور ایرلند نه در آن زمان و نه اکنون طبق معیارهای رایج کشور پیشرفتهای در غرب محسوب نمیشود. 1635 یعنی حدود 500 سال پیش که مقارن است با اواسط سلطنت سلسلۀ صفویه در ایران. این تاریخ توجه ما را به دو نکته جلب میکند: نخست این که کشورهای دیگر برای رسیدن به موقعیت فرهنگی و حقوقی کنونی خود در حمایت از حقوق حیوانات راه طولانیِ چند صد ساله، دشوار و پر پیچ و خمی را طی کردهاند. نکتۀ دوم پاسخ به این سوال است که آیا ما نیز محکوم به طی زمانی مشابه برای رسیدن به موقعیت مطلوب در زمینۀ حقوق حیوانات هستیم؟ پاسخ خیر است. چرا؟ چون ما متکی به همۀ دستاوردهای گستردۀ انسانیت در این زمینه تا به امروز هستیم و این دستاوردها برای ما به مانند تسهیلگر و کاتالیزور عمل میکند و راه ما را به سوی مقصد کوتاهتر میکند.
در هر صورت قانون سال 1635 در ایرلند مقرراتی در زمینۀ چیدن پشم گوسفندان داشت، بستن خیش و گاوآهن به دُم اسب را ممنوع میکرد و برای وحشیگری بر علیه حیوانات غیراهلی مجازاتهایی وضع کرده بود. شش سال بعد در سال 1641 مستعمرهنشین ماساچوسِت در آمریکا (در آن زمان کشور آمریکا به عنوان کشوری مستقل تشکیل نشده بود و صد سال بعد از آن این اتفاق افتاد) موادی را در حمایت از حقوق حیوانات در چارچوب قانون اساسی خود تصویب کرد. این قانون توسط ناتانیِل واند که کشیش و حقوقدان بود تنظیم شد و مطابق مادۀ 92 آن هیچ انسانی حق توحش و خشونت نسبت به حیواناتی که در خدمت منافع انسان به کار میگرفته میشوند را نداشت. در سال 1654 انقلابیون انگلستان که به رهبری اولیور کراموِل سلطنت بریتانیا را سرنگون کرده بودند و برای نخستین و آخرین بار در این کشور اعلام "جمهوری" کردند، قوانینی را در حمایت از حقوق حیوانات به تصویب رساندند. آنها با استناد به تعالیم مسیحی "بازی"های وحشیانه مانند جنگ خروس، جنگ سگ، گاوبازی و ... را ممنوع کردند. به نظر آنان انسان فقط میتوانست حیوانات را با رعایت شرایط برای نیازهای خود به کار بگیرد اما مالک جان آنان نیست. با بازگشت سلطنت این قوانین نیز ملغی اعلام شد.
در
قرن هجدهم و نوزدهم در اروپا و مقارن سلطنت قاجاریه در ایران، اقشار روشنفکر و
تحصیلکرده اروپا نسبت به حقوق حیوانات حساسیت پیدا کردند. تلاشهای بسیاری در
زمینۀ روشنگری فکری و قانونگذاری و حمایت عملی در این دوره از سوی معتقدین به
حقوق حیوانات به ویژه در انگلستان انجام شد. آنها بر ضد برخوردهای خشن با حیوانات
اهلی و نیز بازیهای وحشیانهای که در جامعه رواج داشت فعالیت میکردند و در نقطۀ
مقابل مخالفین معتقد بودند که هر کس مالک حیوان خویش است و حق دارد با آن هر کاری
را انجام دهد و بازیهای وحشیانه را هم بخشی از "سنت بومی" کشور خود میدانستند.
اما فعالین حقوق حیوانات با تلاش و فداکاری بسیار در سالهای بعدی به تدریج موقعیت
بهتری در این کشمکش پیدا کردند.