گام به گام با پیشینه و اندیشه دفاع از حقوق حیوانات (بخش چهارم)
دهۀ 1960 و آغاز موج جدید حمایت از حقوق حیوانات در اروپا و آمریکا
موج جدید مبارزات در راه مطالبۀ حقوق حیوانات در قرن بیستم در دهۀ پر چنب و جوش 1960 (مُقارن دهۀ 1340 ه.ش) آغاز شد. در این دهه اروپای غربی و آمریکا شاهد امواج گستردۀ مبارزات در عرصههای گوناگون سیاسی و اجتماعی بر ضد تبعیض، بیعدالتی، جنگ (در ویتنام)، ستم بر زنان، ظلم بر سیاهپوستان آمریکا و ... بود و عرصۀ حقوق حیوانات نیز از این تحولات بر کنار نماند. بریتانیا در این دوره نیز کانون مبارزه برای حقوق حیوانات بود. مسالۀ اصلیِ مرتبط با حیوانات در این کشور، تفریحات خونین و سرگرمیهای وحشیانه با استفاده از حیوانات بود که شکل آن بسته به اقشار و طبقات اجتماعی مختلف، متفاوت بود. در بین طبقات مرفه و اشراف اشکال گوناگون شکار از ورزشهای محبوب بود و بخشی از سنتهای ملی و منطقهای محسوب میشد. اشراف شکار را با علاقۀ بسیار و بر اساس مناسک و تشریفات مختلف انجام میدادند. در بین طبقات پایین نیز این نوع تفریحات در اشکالی مانند جنگ خروس و جنگ سگ و ... پیش برده میشد. در ایران نیز از همان دوران سلطنت هخامنشی سلطان حاکم یک شاه-شکارچی است و شکارگاه میدانی است نمادین که کارکردهای اجتماعی گوناگونی دارد: تعامل و معاشرت اشراف، تمرین جنگ، تفریح و سرگرمی و ..... بسیاری از داستانهای مشهور ادبیات فارسی در مورد شاهان در این محیط و یا پیرامون آن روی می دهد. به هر روی بشریت مترقی امروز به این نتیجه رسیده است که این کارکردها باید با روشهای دیگری و نه قتلِ برنامهریزیشده آیینی جانداران دیگر تامین شود.
جان
پرستیژ یک روزنامهنگار بریتانیایی شاهد آن بود که چطور
طی یک مراسم شکار، شکارچیان اشرافی یک آهوی باردار را به دهکده کشاندند و به شکلی
وحشیانه به قتل رساندند. پرستیژ آنقدر از این جنایت متاثر شد که جمعیتی به نام انجمن
برهمزنندگان شکار (Hunt Saboteurs Association) تاسیس کرد. اعضای این جمعیت به ویژه در اطراف شهرهای دانشجویی در
جنوب شرقی بریتانیا روانۀ شکارگاهها میشدند و با روشهای گوناگون مانند گمراهکردن
سگهای شکاری با استفاده از بوق و شیپور یا اسپریهای بودار در مراسم شکار اخلال
ایجاد میکردند که بعضا به درگیریهای خشونتبار با شکارچیان میانجامید. اعضای
انجمن امید خود را به تغییر از طریق مذاکره و پارلمان از دست داده بودند و به همین
خاطر راسا و مستقیما در قالب دستههای چند نفره روانۀ شکارگاهها میشدند و
شجاعانه در مراسم اخلال ایجاد میکردند. این اعتراض بعضا به دستگیری آنها از طرف
پلیس میانجامید. اما کار انجمن رفته رفته بالا گرفت و در مناطق گوناگون و حتی
کشورهای دیگر مانند آمریکا و کانادا گسترش پیدا کرد. آنها روشهای مبتکرانه
بسیاری برای پیشبرد اهداف خود ابداع کردند. مثلا آنها در دهۀ نود وسیلهای به نام
گیزمو اختراع کرده بودند که از یک دستگاه ضبط صوت متصل به بلندگوهای بسیار
قوی تشکیل میشد و در حین انجام شکار از طریق آن صدای سگهای شکاری را پخش میکردند
که باعث گیجشدن سگهای شکاری واقعی و بر هم خوردن مراسم میشد! انجمن هماکنون
نیز فعال است و نشریه به نام زوزه (Howl) منتشر میکند.
تصویری از بر هم زدن مراسم شکار توسط اعضای گروه. در زیر عکس نوشته شده است: آنها هنوز شکار می کنند، ما هم هنوز بساط آنها را به هم می ریزیم!
یکی از اعضای گروه در کنار آرم و پرچم آن
این
تکاپوهای شجاعانه حامیان حقوق حیوانات باعث کشیدهشدن تحولات به مهمترین و قدیمیترین
نهاد حمایت از حقوق بریتانیا یعنی انجمن سلطنتی جلوگیری از خشونت بر
علیه حیوانات (RSPCA)
شد. در این دوره انجمن روحیۀ محافظهکارانهای پیدا کرده بود و انگیزه و اراده
مقابله با شکار و شکارچیان را نداشت و حتی برخی از شکارچیان عضو آن بودند. انجمن به یک جمعیت خیریه مورد حمایت سلطنت تبدیل شده بود که عزم و قصد تغییر چیزی
را نداشت. همین وضعیت باعث شد تا برخی از اعضای معترض آن گروهی با عنوان اصلاحگران
انجمن تشکیل دادند و موضوعات جدیدی مانند شکار و وضعیت حیواتات در کشاورزی و
آزمایشگاهها را در مرکز توجه خود قرار دادند. کشیشی به نام آندرو لینزی و
روانشناسی به نام ریچارد رایدر از موسسین اصلی گروه اصلاحگران
بودند.
اعضای انجمن در لباس مخصوص در کنار اتومبیل مخصوص گشت
وسایل تبلیغاتی ویژه کمک به انجمن که یک مامور انجمن را در حال حمایت از یک سگ نشان می دهد