گام به گام با پیشینه و اندیشه دفاع از حقوق حیوانات (بخش پنجم)
تئوری و آکادمی در خدمت حقوق حیوانات (80-1960)
فعالیتهای اجتماعی و عملی در راستای مطالبه حقوق حیوانات، در بین دانشگاهیان و نویسندگان نیز تاثیر گذاشت و جریانی قدرتمند حول این موضوع شکل گرفت. در سال 1964 روث هریسون کتابی با نام ماشینهای حیوانی در نقد دامداری صنعتی به نگارش در آورد و در 10 اکتبر 1965 بریجید بروفی مقالهای با نام حقوق حیوانات در ساندی تایمز منتشر ساخت و نوشت:
رابطۀ هوموساپینسها ]تیرۀ انسان اندیشهورز یا همان انسان کنونی که در ادامۀ تکامل گونهای خاص از میمونها شکل گرفت[ با سایر جانداران مبتنی بر استثماری بیاَمان بوده است. ما از کار آنها استفاده میکنیم، آنها را میخوریم و میپوشیم و بر اساس تصورات خرافی خود از آنها بهره میگیریم. اگر قبلا آنها را در پیشگاه خدایان قربانی میکردیم و اَمعاء و اَحشاء آنان را برای پیشبینی آینده بیرون میریختیم امروز به نام دانش و آزمایش تکهتکهشان میکنیم... امروز نظر فیلسوفان یونان باستان در مورد درست و اخلاقی دانستن بردهداری برای ما عجیب به نظر میرسد. احتمالا سه هزار سال بعد هم رفتار وحشیانه امروز با حیوانات برای انسانهای آن دوران عجیب و غیر قابل باور به نظر بیاید.
کتاب هریسون و مقاله بروفی مانند بُمبی در فضای روشنفکری و دانشگاهی منفجر شد و علایق بسیاری را نسبت به بررسی رابطۀ جانداران انسانی و غیرانسانی برانگیخت. در سال 1969 مقالۀ مورفی مورد توجه خاص گروهی از فارغالتحصیلان فلسفه قرار گرفت و بر مبنای آن گروهی در دانشگاه آکسفورد تشکیل شد که به گروه آکسفورد شهرت یافت و متشکل از این افراد بود: روزالی و استنلی گُدلُویچ، جان هَریس، دیوید وود. آنها تصمیم گرفتند برای جلب علاقه و توجه افکار عموم و دانشگاهیان، سمپوزیومی در رابطه با حقوق حیوانات برگزار کنند.
در همان زمان روانشناسی به نام ریچارد رایدر نامههای متعددی به دیلی مِیل نوشت و بر مبنای مشاهدات خود در آزمایشگاهها، استفاده از حیوانات در این اماکن را به باد نقد گرفت. نامهها در ماه مه 1969 منتشر شد و رایدر از طریق بروفی در تماس با گروه آکسفورد قرار گرفت. رایدر فعالانه شروع به انتشار جزواتی در آکسفورد کرد و از این طریق اعتراض خود را به استفادۀ بیرحمانه از حیوانات در آزمایشگاهها ابراز کرد. در یکی از این جزوات در سال 1970 او واژۀ گونهپرستی را ابداع کرد و منظورش آن بود که انسان گونۀ خود را در بین سایر حیوانات و جانداران تافتۀ جدابافته میداند و به خود حق میدهد گونههای دیگر را موضوع هر عمل و رفتاری قرار دهد و از هر گونه حقی محروم نماید. از نظر رایدر گونهپرستی مفهومی مشابه نژادپرستی است. نتایج و جمعبندی مباحث سمپوزیوم گروه آکسفورد در کتابی به این عنوان منتشر شد: حیوانات، انسانها و اخلاق: پژوهشی در خصوص چرایی بدرفتاری با غیر-انسانها.
در سال 1970 کتاب یک گیاهخوار و فیلسوف استرالیایی به نام پیتر سینگر تحت عنوان رهایی حیوانات منتشر شد. او رهایی حیوانات را در ردۀ رهایی سیاهان، زنان و سایر جنبشهای حقطلبانه قرار داده بود و آن را آخرین شکل تبعیض جهانشمول و بدون اغماض دانسته بود. کتاب سینگر علائق بسیاری را در محیط دانشگاهی به موضوع حقوق حیوانات برانگیخت و پس از آن تعداد زیادی کتاب در این موضوع انتشار یافت: قربانیان دانش: استفاده از حیوانات در تحقیقات (ریچارد رایدر، 1975)، حقوق حیوانات از دید مسیحیت (آندرو لیزنی، 1976)، موقعیت اخلاقی حیوانات (استفان کلارک، 1977). در اوت 1977 کنفرانسی هم توسط رایدر و لیزنی در دانشگاه کمبریج در این مورد برگزار شد و منجر به صدور بیانیهای با 150 امضاء توسط چهرههای دانشگاهی شد و به دنبال آن کتابهای ریشههای طبیعت بشری از ماری مید گِلِی در سال 1978 و گزارش سمپوزیوم حقوق حیوانات در سال 1979 منتشر شد.
از سال 1982 به این سو تام ریگان مقالات متعددی در این موضوع تالیف کرد و به حقیقت جالبی اشاره نمود: در بیست سال قبل از 2001 بسیار بیش از 2000 سال پیش از آن در مورد مسائل حیوانات متن تولید شده است. در کتابنامۀ حقوق حیوانات که توسط چارلز مَگلِ تهیه شده است ده صفحه به آثار نگاشته شده از ابتدای تمدن بشری تا 1970 اختصاص یافته است و در مقابل آثار تهیهشده از 1970 تا 1989 سیزده صفحه را اشغال کرده است.
تصویر زیر: طرحی بسیار گویا در نقد "گونه پرستی": در سمت چپ موجودات عالم بر مبنای مَنیّت و خودخواهی انسان رده بندی شده اند و در سمت راست جایگاه واقعی و برابر آنها در طبیعت به نمایش درآمده است.